دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار

ساخت وبلاگ
تقرب به الله دکتر سید ابوالفضل حسینی – 27 دی 1401 سخنانی در کلاب هاوس دکتر سید ابوالفضل حسینی پیشگفتار:عنوان اتاق کلاب هاوس: "وسائل تقرب به الله در اسلام چیست؟ نظر شیعه، اهل سنت، عرفا، صوفیه" بود. در فرصت کوتاهی، که نظر م را پرسیدند، نکات زیر را بیان کردم. بنا براین، بحث کاملی نیست. تقرب به خدا از درون خویشدر مورد محتوای این پرسش، می توان گفت که برگرفته شده از قرآن است. مثلاً آیه ای در قرآن هست که می گوید"وابتغوا الیه الوسیله" یعنی چیزهایی و امکاناتی که شما را در حرکت به سوی خدا کمک می کنند، فراهم کنید. این ها را دنبالش بروید و به دست بیاورید. دراین جا کلمه ی "الی" یا "الیه" یعنی به سوی خدا را به معنی یکی از جهات ششگانه فیزیکی و ریاضی در نظر نمی‌گیریم. به قول شاعر خوش ذوق که گفته:بس که هست از همه سو وز همه رو، راه به تو به تو برگردد، اگر راهروی برگردددر آیه ای دیگر آمده است که " فاینما تولوا فثم وجه الله" به هر طرف که رو کنید صورت و جهت خداست. در فهمی از دعای کمیل امام علی هم همین به ذهن می رسد. آن جا که می گوید: "ولا یمکن الفرار من حکومتک" یعنی همه ی هستی جزء حاکمیت الهی است، پس از محدوده ی حکومت خدا نمی توان به جایی دیگر رفت، که جایی دیگر وجود ندارد. امام علی تأکید بر این دارد که حکومت خدا، تمام ابعاد هستی را فرا گرفته و انسان نمی تواند از حکومت الهی خارج بشود، زیرا چنین چیزی امکان پذیر نیست. خدا، در جا و مکان و زمان نمی گنجد و به تعبیر عرفا چیزی جز او و تجلیاتش وجود ندارد. تقرب به خدا، معنوی و روحانی است. راه های به طرف خدا بیشمارندراه های به طرف خدا بیشمارند؛ "الطرق الی الله بعدد الانفاس الخلایق". به تعداد نفس های انسان ها، راه به سوی خدا وجود دارد"! در عبادت ها که نیت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار...
ما را در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinisabzevaro بازدید : 91 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 10:51

نهضت مهسادکتر سید ابوالفضل حسینی - 27 دی ماه 1401 مهسا امینی - گشت ارشادکمتر اتفاق افتاده که شاعری کنم. گهگاهی اما اتفاقی و یا بر اثر حالتی شعرگونه ای گفته ام. اگر یکی از ثمرات جان باختن مظلومانه ی دختر ایران زمین، مهسا امینی، برچیدن منکر بزرگ " گشت ارشاد " باشد، نام او را در این دیار ماندگار می کند. سه شعر زیر درچنین شرایطی سروده شده اند:اگر خواهی که زیبایی ببینینگاهی کن به مهسای امینیازو زیباتر این پیوند ملی ستکه نام نهضت ست، مهسا امینیحسینی - خط - نهضت مهسا امینییکی از دختر ایران بگویم نماد وحدت ملی ش خوانم بلوچ و کرد و لر، ترک و عرب را کنار مازنی و فارس بینمحسینی - خط - نماد وحدت ملیندانی منکر و معروف در چیست؟بدان منکر، چو قتل و خونریزی ست ز آزادی و عشق و زندگی، گو که قتل و حصر ، کار آدمی نیست حسینی - خط - قتل و حصر کار آدمی نیستشعر زیر از علی اطهری کرمانی و خط این جانب است که با آیه " انا لله و انا الیه راجعون " و شعری از اقبال لاهوری و نام مهسا امینی و نام ندا آقا سلطان در بر گرفته شده است . متن اصلی شعر اطهری که از قبل سروده شده، چنین است:رفتی ولی کجا؟ که به دل جا گرفته ایدل جای توست گر چه دل از ما گرفته ای ترسم به عهد خویش نپایی و بشکنیآن دل که از منش به تمنا گرفته ای ای نخل من که برگ و برت شد ز دیگراندانی، کز آب دیده ی من پا گرفته ای؟بگذار تا ببینمش اکنون که می رودای اشک! از چه راه تماشا گرفته ای؟شعر از اطری کرمانی - خط حسینیرفتی ولی کجا که به دل جا گرفته ای + نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۱ ساعت 23:44 توسط دکتر سید ابوالفضل حسینی  |  دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار...
ما را در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinisabzevaro بازدید : 94 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 10:51

شعر مزار سلطانمراد گلستانیدکتر سید ابوالفضل حسینی - 28 دی 1401 شادروان سلطانمراد گلستانی و دکتر سید ابوالفضل حسینی - حدود فروردین 1372مرحوم سلطانمراد گلستانی در اول فروردین 1278 در روستای بجدن خواشد به دنیا آمد و در روز 2 تیر ماه 1382 در تهران درگشت و طبق وصیتش در زادگاهش به خاک سپرده شد. شعر زیر را در تاریخ 3 تیر ماه 1349 برای سنگ مزارش سروده است و من در 3 تیر ماه 1352 در روستای بجدن از روی دفتر اشعارش که در اختیارم قرار داده بود، یاد داشت کردم. فعلا نمی دانم که بعدا تغییراتی در آن داده یا نه! چون این برای سنگ مزار طولانی است از شعری که مرحوم حسین گلستانی سروده استفاده شد.دفتر اشعار آن مرحوم به توصیه ی من، توسط مرحوم حسین گلستانی( پسر ارشدشان) ویرایش شد و اکنون در اختیار جناب امین گلستانی است. امید که زمینه ی انتشارش فراهم شود. شعر مزار استاد سلطانمراد گلستانیای کسانی که از این جا گذرید - توده ای خاک سیه می نگریدتوده ی خاک که بینید، منم - این منم گشته در این این جا وطنممن همانم که به هر محفل و جمع - بوده ام بزم شما را، چون شمعقِصّه ها بهر شما می گفتم - غُصّه از قلب شما می رُفتممدتی، یار و مُصاحب بودم - همدم حاضر و غایب بودمگور من، هست نظرگاهِ شما - روح من هست به همراه شماگر چه رفته ست دگر هوش از من - منمایید فراموش از منپای آهسته به خاکم گُذرید - لحظه ای خاک و مُغاکم نگریدزیر این خاک سیه، گور من است - من نیَم، لاشه ی منفور من استشد گلستان حیاتم، ویران - شد وَزان بر چمنم باد خزانناطق محفل و مجلس بودم - یار هر مالک و مُفلس بودمهمه جا داد سخن می دادم - لیک، امروز ز پا افتادمای رفیقان همگی از زن و مرد - جای سازیم در این دخمه ی سردتا که هستید در ایّام حیات - صرف بیهوده نسازید ا دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار...
ما را در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinisabzevaro بازدید : 125 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 10:51